فروش محصولات زناشويي و توانبخشي جنسي: 2010

۱۳۸۹ فروردین ۳, سه‌شنبه

داستان مادرم

تو داستان خاله يا داستان مامان يا داستان.... ميخواستي که اومدي اينجا اگر که نه برو بيرون

همين حالا برو بيرون

اگرم که آره اين وبلاگ رو بخون ضرر نميکني

سلام

بعد از مدت ها سلام

سلام به تو برادر يا خواهري که نميدونم چطوري اينجا اومدي

سلام به تويي که دلم نميخواست اينجا ببينمت!!!!

سلام به تويي که شبيه من هستي

سلام سلام سلام

اينارو نوشتم تا باورت بشه ازت بدم نمياد تردت نکردم فحشت نميدم خودمو بهتر نميدونم و.....

وقتي مطالب رو بخوني ميفهمي که شايد بهترين کلمه اي که مارو به هم وصل ميکنه همد رد باشه

تو داستان خاله يا داستان مامان يا داستان.... ميخواستي که اومدي اينجا اگر که نه بايستي رفته باشي بيرون

جواب من رو بده آيا حق مادر تو اينه؟؟؟

در زندگي ما همه جا وول ميخورد
هر کنج خانه صحنه ئي از داستان اوست
در ختم خويش هم بسر کار خويش بود
بيچاره مادرم
هر روز ميگذشت از اين زير پله ها
آهسته تا بهم نزند خواب ناز من
امروز هم گذشت
در باز و بسته شد

آيا ارزش تو اينه برادر/خواهر؟؟

نگو خودت اينجا چکار ميکني که من خودم.....زخم خوردم

داستان من و مامانم وداستان من وخاله وداستان داغ

اگه منتظر داستان س ک س ي هستي باش اگرم داستان من و مامان و داستان زن دايي و داستان بد بد نميخواي برو بيرون
اگه داستان ماماني ميخواي پس بايد بگم که
سلام دارم يه سر و ساموني به داستانهاي س ک س ي وبلاگم ميدم!!!!
البته قبلش کلي از شما ها نسبت به من ابراز لطف کرده بوديد والبته خواهر ومادرم را نيز بي نصيب نزاشته بوديد
اول جواب اونا رو ميدم
در اين مطلب که اسمش بحث باشه

حالا اگه ميخوايد وارد بحث بشيد بفرماييد ادامه مطلب

نظر شما
ميگم شما که اينقدر خوبي!!آويزونو از کجا ميشناسي؟؟ (نگفتم بابا کرم ديدي تر زدي؟!!!)

جواب من

آدما ميتونن عوض بشن
اين شايد مهم ترين حرفيه که من خواهم زد
چه اشکالي داره من که يه روزي تموم آرزوم ديدن مطالب اون سايت کذا بود حالا بيام يه وبلاگ بر عليه اون درست کنم
من ميتونم توبه کنم
منم مي تونم خوب بشم
خدا اين اجازه رو به من داده حالا اگه تو نميخواي اشکال نداره
خدا براي من کافيه

نظر شما

ببخشيد!بهشت متري چنده؟

جواب من

بهشت را به بها دهند نه به بهانه
شما بگو جهنم ميلي متري چند
به چه قيمتي جهنم رو ميخري ؟؟
به قيمت عمرت به قيمت سلامتيت به قيمت......
آخر اي رضوان مرا با قصر و جنت کم فريب
عاشق ديدار او راضي بدين مقدار نيست
شايد اينو بد نباشه بگم که کساني که برگردند وتوبه کنند به مراتب پاک تر از کساني ميشند که اصلا زمينه گناه نداشتند
حالا اگه توان خريد بهشت رو داري ياعلي

نظر شما

البته ملت ما همين يه مشکلو داشت که اونم به وسيله شما بر طرف شد!

جواب من

خوب به نفع شما
ديگه مشکلي نيست
اما من به اندازهي خودم تلاش ميکنم تا شرمنده ي خودم وخدا وخلق نباشم
من تلاش خودم رو ميکنم شد چه بهتر نشد دلم نميسوزه که چرا من نشستم تا خواهر و برادرم جلوي چشمم پرپر بشه

نظر شما

... من خودم روانشناسم 4تا کتاب رو نسفه نيمه خوندي ميخواي مارو ....... کني ..... چيه فحش دادم رو ... موند اينم شمارم اگه ......زنگ بزن کارت دارم داستان داري بده نداري وايسا هروقت با مامانت خوابيدم يکي قشنگشو مينويسم0936

جواب من

از ابراز علاقه شما متشکرم
(.....ها فحش بودن)
بايد بگم من تااون موقع که اون مطلب رو نوشته بودم اصلا کتاب روانشناسي نخونده بودم و هرچي مينوشتم حرف دلم بود فقط همين
اگرم اينارو مينويسم واسه همينه که گفتي
اگه اوضاع خراب بشه بايد منتظر داستان مادر خودم هم باشم
حالا مادرم نه خواهرم
خواهرم نه دخترم برادرم بلاخره داستان مامان من هم در مياد اگه سکوت کنم
پس ....

نظر شما

... ننت با ضر زدنت آخه ....تو رو چه به ارشاد مردم زن جن..تو برو دنبال طلب...پيش مردم .....حرف از توبه ميزني....خواهرت

جواب من

باز هم از لطف شما ممنونم
به من بگو چرا تو حرف از گناه بزني و من حرف از توبه نزنم
اگه من حرف از توبه نزنم کي بزنه
اگه تو بدت نياد کي بدش بياد
راستي فکر نميکني وقت اون شده باشه که توبه کني

نظر شما

بيخيال حاجي

آدماي اينجوري هم پيدا ميشن که فکر مي کنن همه چي سکسه

در حالي که نميدونن که خدا خودش گفته دنيا مزرعه ي آخرته اگه از ديوار
مردم بالابري بايد منتظر باشي که دير يا زود از ديوارت بالا ميرن.

جواب من

در مورد بيخيال حاجي بايد بگم که هستم اگر ميروم گر نروم نيستم

و در مورد ادامش بايد بگم که قضاوت در مورد آدم ها کار من وشما نيست!! درسته که خيلي از افراد س ک س براشون مهمترين چيزه ولي اين اصلا ملاکي براي قضاوت نيست

نظر شما
من خودم هم از سايت گوگل و با جست و جوي داستان اينجا اومديم پس بهتره به دوستانت توهين نکني.
جواب من
واقعا براي گوگل متاسفم که خودش رو فروخته شما کافيه حروف اول الفباي فارسي رو در کادر جستجوي ساده گوگل وارد کنيد تا ببينيد که اين موتور جستجوي محبوب چندان پاک نيست

ولي حق با شما بود من اول وبلاگ رو دوراهي کردم تا بدونم مخاطبم کيه و....به هر حال ممنون

نظر شما
اما من فکر ميکنم مرز بين فانتزي س ک س ي و واقعيت کاملا از هم جداست. خيلي
از فانتزي ها به خاطر اين جذابند که قرار نيست هيچ وقت به واقعيت به
پيوندند. هرچند در جامعه مريض ما با وجود فشاري که به افراد وارد ميشه و
محدوديتهاشون و صد البته عدم توانايي کنترل داشتن رو رفتارشون شاهد يه سري
فجايع هستيم.
3. احتمالا برادر بسيجي که تو کهريزک فتح المبين ميکرده
اين داستان ها رو نميخونده (با توجه به تم اعترافات اون بسيجي تو بي بي
سي) (مگه اينکه از کامپيوترها و اينترنت مسجد وصل ميشده!!) ولي با اين همه
با چه وجداني، با چه شرافتي حاضر ميشه تجاوز کنه؟ مسلما تجاوز هزار برابر
وحشتناکتر از س ک س با محارمه که با رضايت طرفين انجام بشه.
ريشه کجاست؟
جواب من
فانتزي س ک س ي !!!تا حالا نشنيده بودم!!
خانه از پايبست ويران است حالا اگه همون به قول شما فانتزي هم واقعيت پيدا نکنه يه چيزي شبيه به همون از جنس خودش رو باعث ميشه.که دشت کمي از اولي نداره
و در مورد بسيجي و کهريزک و مسجد.!!!
من چيزيو که ميگي خودم نديدم ولي حرفت رو رد هم نميکنم اما اين چيزي رو عوض نميکنه.
در مورد تجاوز فکر کنم حق با شماست ولي ريشش خيلي قوي تر از چيزيه که فکر کني
ريشش بر ميگرده به ساکت نشستن خودمون ريشش بر ميگرده به اشتباه گرفتن آزادي و هرزگي ريشش بر ميگرده به دين وسيله ي دنيا شدن ريشش بر ميگرده به عدم خود باوري و در کل ريشش بر ميگرده به خودمون از ماست که بر ماست
اگه من اينجام فقط به خاطر اينه که به سهم خودم تکه اي از اين ريشه رو قطع کنم
نظر شما

تو اگه منتغد بودي اونايي رو نقد ميکردي که حلال خدا رو حروم ميکنن. با سرکار گذاشتن ديگران و دروغ گفتن ميخاهي به قرب الهي برسي؟

جواب من

من توان نقد همه ي کار هاي آدم هاي روي زمين و رو ندارم اون باشه سهم کس ديگري.

من کسي رو سر کار نذاشتم و دروغ هم نگفتم به اين جور حرف زدن ميگن "دوپهلو" نه دروغ !

نظر شما

اعتقادات با شواهد ساخته ميشن و با تقويت نشانه ها به ايمان تبديل ميشن و با چند سوال انتقادي که منطقي باشن نابود ميشن.

جواب من

کاملا مخالفم دين من از من خواسته تا ميتونم سوال بپرسم ميدوني چرا چون متمانه که هيچ اشتباهي نداره چون متمانه که حقه چون ممانهکه سوال پرسيدن من به زياد شدن ايمانم منجر ميشه نه به تضعيف اون البته اگه سوالم براي دونستن باشه نه براي لج بازي

نظر شما

آيا خدا رو ميشناسي؟؟چقدر دانايي داري تا به اعتقاد که حد وسطه برسي؟

جواب من

ما عرفناک حق معرفتک من کيم که خدا رو بشناسم.حد وسط رو هم اکث اوقات گم ميکنم ولي يه نفر که هيچ وقت حد وسط رو گم نکرد ميگفت نبين کي ميگه ببين چي ميگه

نظر شما

آيا ميدوني که هرچيزي که انسان با اراده انجام ميده يا ازش جلو گيري ميکنه رنج آوره؟

جواب من

نه اصلا اين طور نيست مادري که با بچش بازي ميکنه وحرف ميزنه با ارادهي خودش اين کار را انجام ميده آيا اون مادر رنج ميبره؟؟؟

نظر شما

آيا يک انسان در نهايت براي لذت زندگي نميکنه؟

جواب من

نه.به شدت به درک اون آدم از خودش برميگرده که خودش رو چه موجودي ببينه اگه خودش رو اشرف مخلوقات ببينه هرگز در حد لذت هاي پست سقوط ن ميکنه

در مورد لذت هاي پست هم بگم که در دين ما هيچ لذتي حرام نيست مگه اين که اون لذت تورو از لذت بالاتري محروم کنه

نظر شما

چرا يک فوتباليست رنج دويدنو تحمل ميکنه تا گل بزنه؟چون لذت ميبره.

جواب من

اين حرفت با سوالاي قبليت تناقض داره" هرچيزي که انسان با اراده انجام ميده يا ازش جلو گيري ميکنه رنج آوره؟"

در ضمن يه فوتباليست ميتونه هزار ويک انگيزه داشته باشه شايد پدرش داخل تماشاچي ها نشسته شايد داره براي تيم ملي کشورش بازي ميکنه شايد داره خرج زن وبچش رو در مياره شايد....حتما نيپبايد همه کار ها رو براي خودش انجام بده

نظر شما

آيا کاري که شما براي نخوندن داستانها کردي رنج آوره يا لذت بخش؟

جواب من

فطرت انسان بر خوبي گذاشته شده

اگه کسي دروغ نگه وقتي براي بار اول ميخواد دروغ بگه براش مشکله ولي وقتي عادت کرد ديگه راست گفتن براش مشکله

براي من اولش سخت بود ولي الان ديگه نه که خدا رو شکر ميکنم از اين بابت

نظر يادتون نره

داستان بد

سلام
داستان بد وبلاگي است از يک انسان زخمي
وبلاگي است براي هشدار و براي درمان مشکلي تحت عنوان داستانهاي س ک س ي
از کليه کساني که ارتباطي با موضوع وبلاگ ندارند و به اشتباه به اينجا آمده اند خواهشمند است از اينجا جلوتر نروند که ادامه راه، راه نيست چاه است
از کساني که مانندمن زخم خورده اند و يا نظري در باره وبلاگ دارند خواهشمند است مارا ياري نمايند
من اگر بنشينم تو اگر بنشيني چه کسب برخيزد
من اگر برخيزم تو اگر برخيزي همه بر ميخيزند

داستان من ومامان

ديروز که توي خونه نشسته بودم ديدم مادرم صدام ميزنه وقتي رفتم ديدم روي تخت دراز کشيده و......
حالا اينو داشته باشيد تا يه سري بريم به کودکي من
باز باران با ترانه باگهر هاي فراوان .......
احتمالا اين شعر رو خيلي خوب يادتون مياد چون وقتي ميخونديدش کيف ميکرديد ولذت ميبرديد
حالا چه ربطي به داستان من و مامان داره؟؟
وقتي شما يه داستان س ک س ي رو ميشينيد با علاقه ميخونيد و با کلي خيال پردازي خود تون رو جاي شخصيت اصلي داستان قرار ميديد و به زور کلي کيف ميکنيد.
جمله به جمله اين حرف ها توي ذهن شما حک ميشه!!!
وقتي مادر اومد داخل ديدمش و........
اينو با شور و شوق ميخوني به زور کيف هم ميکني
اما قضيه همين جا تمون نميشه
فردا وقتي مادرت رو ديدي يه دفعه اين مطلب توي ذهنت جرقه ميزنه و جمله به جمله داستان مقابل چشمات ررژه ميره
اگه مردي حالا مادرت رو نگاه کن و اونو به چشم يه شريک جنسي و يه زن بدکاره نبين
متاسفانه اين داستان ها به اين زوديا هم از ذهنت پاک نميشن
و بعد از مدتي که به خوندن اين داستان ها ادامه بدي متوجه ميشي که ديگه نميتوني نه به مادرت نه به خواهرت ونه به هيچ يک از آدماي مونث دور برت با چشم پاک نگاه کني
اون موقع پشيموني تقريبا سودي نداره
البته هميشه راهي براي توبه هست ولي هرچي ديرتر سخت تر

داستان شهوت فرشته ها

يکي
بود ، يکي نبود. آن يکي که وجود داشت ، چه کسي بود؟ همان خدا بود وغير از
خدا هيچکس نبود. اين قصه را جدي بگيريد که غير از خدا هيچ کس نيست .

مفسران
نوشته اند که هاروت و ماروت، دو نام سرياني است و دو فرشته آسماني هستند و
علت آمدن آن ها بر زمين، آن است که، مردم در زمين ستم ها کردند و ناموس ها
دريدند و شراب خوردند و مستي ها کردند و زنا کردند!

فرشتگان به خدا عرض کردند:" خدايا! بندگان را آفريدي که تو را نافرماني کنند؟"

خداوند فرمود:" اگر آن نيروي شهوت که در آن هاست در شما بود، شما هم چنين مي کرديد!"

گفتند:" خداوندا! ما را نسزد که نافرماني کنيم و خلاف امر تو رفتار نماييم."

خداوند فرمود:" از ميان خودتان دو فرشته برگزينيد تا من در آن ها شهوت آفرينم."

آنان هاروت و ماروت را برگزيدند که از همه پارساتر بودند.

خداوند در آن ها نيروي شهوت آفريد و روانه زمين کرد تا در ميان مردم داور و کاگزار باشند.

و خداوند به آن ها سفارش کرد که شرک مياوريد، خمر نخوريد، زنا مکنيد، آدم مکشيد، گوشت خوک مخوريد و در داوري، ستم و بيداد نکنيد.

ايشان به زمين آمدند و روز، کارسازي مردم مي کردند و شب به آسمان باز مي گشتند.

روزي زني زيبا، زهره نام، با طرف خود نزد آن ها به داوري آمد.

گويند اين زن، پادشاه زاده اي از کشور پارس بود، فرشتگان چون زيبايي او را
ديدند، دل در هواي زن کردند و داوري را به تاخير انداختند و او را در خانه
خود دعوت کردند تا کام دل از او گيرند.

آن زن سر باز زد و گفت:" اگر شما را از من مرادي است، نخست بايد مانند من بت پرست شويد و آدم بکشيد و شراب بنوشيد.

آن ها گفتند اين کارها از ما به دور است و ما نتوانيم انجام دهيم! سه بار
اين گفتگو ميان آن ها بود تا بار سوم که شهوت کار خود را کرد...

گفتند از آن چهار که گفتي، شراب خوردن براي ما از همه آسان تر است و
ندانستند که شراب مادر همه جنايت ها و گناهان است، پس خمر خورند و مست
شدند و کام خود را از آن زن گرفتند، در اين حال کسي از کار آنان آگاه شد،
آنان از ترس فاش شدن راز، او را کشتند. تا هم آدمکشي و شراب خوري و زنا
کاري مرتکب شدند!

در آن حال، خداوند، فرشتگان را از کار آن ها آگاه ساخت و از آن پس براي مردم زمين آمرزش خواستند...

و نوشته اند که به آن زن اسم اعظم آموختند و او به آسمان شد، ليکن فرشتگان
او را مانع شدند و خداوند هم صورت وي بگردانيد تا ستاره اي سرخ در نزديکي
زمين شد و نام او به عربي زهره و به فارسي ناهيد و به زبان نبطي بيدخت
است.

مفسران نوشته اند: پس از آن که دو فرشته مرتکب گناه شدند نتوانستند به
پرستشگاه خود بازگردند و پر وبال خود را ناتوان ديدند و از کرده خود
پشيمان شده، نزد ادريس رفتند تا نزد خداوند شفاعت کند.

خداوند آنها را ميان عذاب دنيا و يا عذاب آخرت متحير کرد. آنان عذاب دنيا
را خواستند و از اين پس، آن ها را سرنگون به چاهي درانداختند که به تشنگي
و در آتش گرفتارند...

داستان مامان داستان خاله داستان دوست دختر

داستان مامان صد در صد واقعي داستان من ومامان
دنبال چي ميگردي؟..... هرچي بخواي ما نداريم که!!!.....بعضي چيزا رو داريم بقيه رو هم بعدا مياريم!!!!
داستان مامان رو الان داريم .. .. .. . ..اين نبود؟؟؟ چي بود؟؟ داستان زن عمو ياشايد هم داستان زن دايي خلاصه يه چيزي تو همين مايه ها بوده ديگه نبوده؟؟؟؟؟
به هرحال خوش اومدي قدمت روي چشم
به دنبال کدامين قصه و افسانه مي گردي؟! در اين بيغوله رد پايي از ياران نمي يابي
چراغ شيخ شد خاموش و اين افسانه روشن شد که در شهر بدان ميراثي از انسان نمي يابي
نمي خوام بهت فحش بدم(قبلا فحش مي دادم ولي يکي گفت ديگه فحش نده منم گفتم به روي چشم حالا اگه شماها هم نظري دارين در ادامه بدين يادتون نره ها) و نميخوام بگم که آدم بدي هستي(چون خودم خيلي از تو بدترم) ولي ميخوام بهت بگم ياشايد بهت يادآوري کنم که: اين چيزا فقط مکر وحيله اي ناجوون مردونست که زندگيت رو خراب ميکنه اين چيزا فقط تمايلات کوتاه مدته که خيلي زود خستت ميکنه اين چيزا فقط يه سري دروغه که افسردت ميکنه اين چيزا فقط به باد دادن عمرو جوونيته اين چيزا فقط گناه و معصيته (البته اگه هنوز براي گناه حرمت قائل ميشي!!!) صد بار بدي کردي وديدي ثمرش را خوبي چه بدي داشت که يک بار نکردي اگه از روي کنج کاوي اومده بودي اينجا برو وديگه هم دور اين چيزا نگرد ولي اگه از عمد و به نيت گناه کردن اومده بودي(به قول معروف سابقه داري) مطالب قبلي رو هم بخون تا تو هم بري و ديگه اين طرفا نياي!!! راستي فکر نميکني که ديگه کافيه؟؟؟؟؟ و وقت اون شده که توبه کني!!!!!

داستان زن دايي داستان خاله

داستان س ک س، داستان مامان، داستان زن دايي، داستان من ومامان

نقد داستان هاي س ک س

1-به وضوح هر چه بيشتر پيداست که اين داستانا همش خالي بنديه محضه حالا چرا؟؟؟

الف-وقايع داستان به طور باور نکردني وبه خواست خداوند!!!!!!! پيش ميره واغلب هيچ مشکلي پيش نمياد

ب-طرف ها اغلب بعد از انجام کارشون!!!!!!!!!! رضايت مندند در حالي که توي ساده ترين امور زندگي هم رضايت مندي تا اين حد بالا نيست

پ-شخصيت هاي داستان خيلي خيلي خيلي ساده هستن تا حدي که يه بچه هم ميفهمه که اين شخصيت حاصل چندين و چند........ثانيه تفکر نويسندست!!!!!!!!!!!!!

ت-داستان هيچ جنبهي ديگه اي نداره وفقط حول مقولهي دندان گير مسائل جنسي تاب ميخوره

ث-جالب اين جاست که طرف اغلب بعد از گذشت مدتي همهي جزئيات رو يادشه

در حالي که در زندگي عادي معمولا ما يادمون نمياد صبح چي خورديم!!!!!!!!!

2-نويسندگان اين داستان ها هدفي جز به گند کشيدن افکار جوانان مل ندارن حالا چرااا؟؟؟؟؟

الف-چون قصدشون کار ادبي که نمي تونه باشه چون چيزي که توي اين داستانا اصلا گير نمياد ادبه

ب- قصدشون آموزش مسائل جنسي و س ک س هم نمتونه باشه که آموزشي در کار نيست وفقط ذکر اراجيف و مزخرفات دارن

پ- قصدشون خدمت به مردم وقرب به حضرت حق هم که نمتونه باشه(چراش رو خودتون پيداکني!!!!!!!!!!!!!!!)

پس تنها چيزي که باقي ميمونه به گند کشيدن زندگي افراد ديگس چون اين آدما اغلب دچار ناهنجاري هاي رواني هستن و ميخوان بقيه رو هم مثل خودشون کنن و اين داستانا با اثر گزاريه بالايي که دارن ابزار بسيا ر مفيدي هستن

توي مطالب بعدي ميگم چرا عقده دارن و چرا اثر گذاريه داستان هاي بد خيلي زياده و چطور اثر ميزارن

دستان س ک س خانوادگي

داستان سک س ضربدري
داستان خاله داستان کردن زن عمو
داستان مامان و تعميرکار
داستان....
اينا رو کي مينويسه چرا مينويسه براي کي مينويسه
کي نوشتنش که معلومه
کسي که از زندگي به جز لذت جنسي چيز ديگه اي نميخواد هرچند لذت سرشار اون به نابودي زندگي بقيه منجر بشه
چرا مينويسه
چون داخل جامعه اي که از هر 100 نفرش 50 نفرش خوب باشه ديگه نميشه به راحتي هر کاري کرد به راحتي هر حرفي زد و خلاصه عيش اين آدما منقص ميشه واون از زندگي فقط همين عيش رو ميخواد پس تمام تلاشش رو ميکنه که زند گيش از دست نره و بتونه لذت هم خوابگي رو هر چه بيشتر تجربه کنه
براي کي مينويسه
براي هم فکراي خودش؟ براي طرفداراي خودش؟ براي رضاي خدا؟براي دل خودش؟براي شرکاي جنسيش؟
نه
براي هيچ کدوم از اينا نمي نويسه
براي من وتو مينويسه که با اون خيلي فرق داريم براي من وتويي مينويسه که هنوز مادر برامون معني مهر و محبت ميده نه لذت وشهوت براي ما مينويسه که اگه يکي تئ خيابون نگاه چپ به خواهر رفيقمون کرد رگ غيرتمون قلمبه ميشه نه اين که به خواهر خودمون هم به چشم يه هرزه نگاه کنيم
مينويسه تا ما روهم مثل خودش کنه
انتخاب با خود ماست
آدم باشم
يا.......